مادر شهید خواب میبیند روبروی منزل تکدرخت سروی کاشته شده اما با وزش یک باد تند درخت شکسته میشود و بهجای آن چندین درخت رویید.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی «گلستان ما»، شهید قربانعلی دودانگی، یکم شــهریور ۱۳۴۴ در روستای سرطاق از توابع شهرستان بندرگز به دنیا آمد. پدرش حسن، کشاورز بود و مادرش فضه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. او نیز کشــاورزی میکرد. از ســوی بسیج در جبهه حضور یافت. هجدهم مرداد ۱۳۶۲ در سقز هنگام درگیری با نیروهای حزب دمکرات و کومله بر اثر اصابت گلوله به ســر، شهید شــد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده علیرضا زادگاهش قرار دارد.
خاطرهای به نقل از مادر شهید
شهید قربانعلی خاطرات زیبایی را برای خانوادهاش به یادگار گذاشته است. مادر خاطرات فرزندش را اینگونه تعریف میکند:
پسرم خیلی به خدا و ائمه اطهار و پیامهایی که امام خمینی «ره»، به بسیجیان میدادند علاقه داشت. به همین دلیل همیشه از درسخواندن غافل بود و من به او میگفتم: پسرم چرا درست را به خوبی نمیخوانی. او در جواب به من گفت: مادر جان، من میخواهم به جبهه بروم و از مملکت و ناموس خود دفاع کنم. من شبها درس میخوانم و روزها کار میکنم.
پسرم در فعالیتهای سازندگی روستا کمک میکرد در این راستا به همراه دوست خود یک حمام برای روستا ساخت. شبها به اتفاق دوستانش در منزل جلسات مذهبی برقرار میکرد. بیشتر وقت خود را در بسیج میگذراند. من کمتر او را میدیدم.
پسرم روزی که با در موردعلاقه خود به دخترخالهاش برای دوست صمیمیاش تعریف میکرد. من آنجا فهمیدم که دخترخالهاش را دوست دارد.
قبل از خبر شهادت یک روز در خواب دیدم روبه روی منزل ما یک خانهای زیبا قرار دارد و یک تخت درخت سرو در آنجا کاشته شده بود. ناگهان بادی شروع به وزیدن کرد و درخت به زمین افتاد؛ ولی دوباره از همانها درختی دیگر رویید. منبعد از اینکه از خواب بیدار شدم به دلم برات شد که پسرم شهید خواهد شد. چند روز بعد خبر شهادت قربانعلی را برایم آوردن من به شهادت پسرم افتخار میکنم و از شهادت ایشان بسیار خوشحال هستم.
انتهای خبر/
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد